جام سکوت
باز این شب تار بی کرانه در جام سکوت من روان شد
با حرمت شعله های رقصان احساس جنون من جوان شد
********
بر سفره ی راز و رمز مهتاب امشب لب هر ستاره باز است
احرام سبید کهکشانی استاده به حرمت نماز است
********
امشب سرناله دارد این شعر هر واژه ی او بهانه دارد
با تیغ سیاه شب گلاویز غوغای قلم ترانه دارد
********
در سایه ی خوفناک باییز سبزینه ی روییدن ما رفت
از خاطر هر چکاوک اینجا خواندن به خدا نه که صدا رفت
********
از نافله های ابر تیره وز خیزش نو ماه در باد
با قامت جرآت فریدوت وز رقص در فش کاوه استاد
********
افسوس همای نیک اقبال زندانی دست گرد باد است
از حصر کویر چون گذشتیم هنگامه قله و چکاد است
********
این قرن سراب کی شود سر ما زخمی دشنه ی سرابیم
بر ما مبسند شیر اشتر ما تشنه و تشنه ی شرابیم
نظرات شما عزیزان: